1. ایمان و عمل صالح:
«وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»[1]
«و آنها که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، آنان اهل بهشتاند؛ و همیشه در آن خواهند ماند».
2. تقوی:
«تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا»[2]
«این همان بهشتی است که به بندگان پرهیزگاه خود، به ارث میدهیم».
3. احسان و نیکوکاری:
«فَأَثَبَهُمُ اللّهُ بِمَا قَالُواْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء الْمُحْسِنِينَ»[3]
«خداوند بهخاطر این سخن، به آنها باغهایی از بهشت پاداش داد که از زیر درختانش، نهرها جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است جزای نیکوکاران».
4. جهاد و شهادت:
«إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ»[4]
«خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به اینگونه که) که در راه خدا پیکار میکنند».
5. ترک هواپرستی:
«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى»[5]
«و آنکس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوا بازدارد، قطعات بهشت جایگاه اوست!».
6. پیشگامان در ایمان:
«وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ»[6]
«و (سومین گروه) پیشگامان پیشگامند، آنها مقرّبانند! در باغهای پرنعمت بهشت (جای دارند).
7. هجرت و جهاد:
«الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» [7]
«آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پیروز و رستگارند! پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود، و رضایت (خویش)، و باغهایی از بهشت بشارت میدهد که در آن، نعمتهای جاودانه دارند؛ همواره و تا ابد در این باغها (و در میان این نعمتها) خواهند بود؛ همانان پاداش عظیم نزد خداوند است».
8. صبر و تحمل در برابر شدائد:
«وَ جَزَاهُم بِمَا صبرُوا جَنَّهً وَ حَرِیراً»[8]
«و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهای حریر بهشتی را به آنها پاداش میدهد.»
9. ایمان و بقاء بر جاده مستقیم:
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ »[9]
«کسانی که گفتند:«پروردگار ما الله است»، سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین میشوند. آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن میمانند؛ این پاداش اعمالی است که انجام میدادند».
10. اطاعت خدا و رسول:
«وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»[10]
«و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (و قوانین او را محترم بشمرد) خداوند وی را در باغهایی از بهشت وارد میکند که همواره، آب از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن میمانند؛ و این، پیروزی بزرگی است».
11. اخلاص:
«وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ فَوَاكِهُ وَهُم مُّكْرَمُونَ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ»[11]
«و جز به آنچه انجام میدادید کیفر داده نمیشوید، جز بندگان مخلَص خد (که از این کیفرها برکنارند)! برای آنان [= بندگان مخلص] روی معیّن و ویژهای است، میوهها(ی گوناگون پرارزش)، و آنها گرامی داشته میشوند، در باغهای پرنعمت بهشت».
12. صدق و راستی:
« قَالَ اللّهُ هَذَا يَوْمُ يَنفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»[12].
«خداوند میگوید: امروز، روزی است که راستی راستگویان، به آنها سود میبخشد؛ برای آنها باغهایی از بهشت است که نهرها از زیر (درخت آن) آن میگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن میمانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ این، رستگاری بزرگ است!».
2- از دیدگاه روایات:
در روایات معصومین علیهمالسلام نیز عوامل بسیاری جهت راهیابی به بهشت الهی بیان شده است. جهت استفادة بهتر شما خواننده محترم این عوامل بهصورت رقم نام برده شد و برخی از آن نیز بهوسیلة خود حدیث ذکر گردید.
«اما علی علیهالسلام: دُخُولُ الجنَّهِ رَخیصٌ، و دخوُل النّارِ غالٍ».[13]
«بهشت رفتن ارزان است و دوزخ رفتن گران».
عوامل ذکر شده عبارتند از:
1. اطاعت از خداوند متعال:
رسول خدا(ص): لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ اِلا نَفْسٌ مُسْلِمَهٌ.[14]
«وارد بهشت نشود مگر نفسی که در برابر خدا تسلیم باشد».
2. ایمان به خدا و پیامبر:
رسول خدا(ص): مَنْ رَضِیَ بِاللهِ رَبّاً وَ بِالإِسْلامِ دیناً و بِمُحَّمدٍ (ص) نَبِیّاً وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّه.[15]
3. عمل صالح:
امام باقر علیهالسلام: اِنَّ الْعَمَلَ الصَّالِحَ یَذْهَبُ اِلَی الْجَنَّهِ.[16]
«همانا عمل صالح، (انسان را) به سوی بهشت میبرد».
4. زیادی علم و عمل:
امام علی علیهالسلام: اِنَّ کَثْرَهَ الْعِلْمِ وَالْعَمَلِ بِهِ ... سَبَبٌ إِلَی الْجَنَّهِ.[17]
«همانا عمل صالح، (انسان را) به سوی بهشت میبرد».
5. ترک شهوات:
امام علی علیهاسلام: فَمَنِ اشْتاقَ إِلَی الْجَنَّهِ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ.[18]
«پس هر کس که مشتاق بهشت است، باید از شهوات دوری کند».
6. اخلاق در توحید:
رسول خدا (ص): مَنْ قالَ لااِلهَ إِلاَ اللهَ مُخْلِصاً فَلَهُ الْجَنَّه.[19]
« هر کس از روی اخلاص «لااله الا الله» را بگوید، پس بهشت برای اوست ».
7. عدالت:
رسول خدا(ص): أَلْعَدْلُ جُنَّهٌ وَاِیهٌ وَ جَنَّهٌ وَ جَنَّهٌ بَاقِیَهٌ.[20]
«عدالت سپری محکم و بهشتی همیشگی است».
8. تقوا
9. حسن خلق:
رسول خدا(ص): أَکثَرُ مَاتَلِجُ بِهِ أُمَّتِی الجَنَّهَ، تَقْوَی اللهُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ.»[21]
«امن من بیشتر به سبب خداپروایی و خوشخویی وارد بهشت میشوند».
10. خشیت از خداوند؛
11. ترک جدال:
رسول خدا(ص): ثلاثٌ مَن لقيَ اللهَ عزّوجلّ بِهِنّ دخَلَ الجنّةَ مِن أيّ بابٍ شاء: مَن حَسُنَ خُلقُه، وخَشِيَ اللهَ في المَغيب والمحضر، وترك المِراءَ وإن كان مُحقّاً.[22]
«سه چیز است که هر کس با آنها، خدای عزوجل را دیدار کند از دری که خواهد وارد بهشت شود: کسی که خوشخو باشد و در آشکارا و نهان از خدا بترسد و جدا و ستیزه را رها کند اگرچه حق با او باشد».
12. سرعت در کارهای نیک:
رسول خدا (ص): مَنِ اشْتاقَ إِلَی الْجَنَّهِ سَارَعَ اِلَی الْحَسَناتِ»[23]
«هر که مشتاق بهشت باشد به انجام کارهای خوب شتاب کند».
13. معصیت نکردن:
امام صادق علیهالسلام: مَن لَمْ یَعْصِ اللهَ اَدْخَلَهُ اللهُ الْجَنَّهَ.[24]
«هرکس نافرمانی خدا را نکند، خداوند او را وارد بهشت نماید».
14. سخاوت:
رسول خدا(ص): الجَنَّهُ دَارُ الأَسْخِیاء.[25]
«بهشت سرای سخاوتمندان است».
15. اطعام نمودن:
امام صادق علیهالسلام: مَنْ أَطْعَمَ مُؤمِناً أطْعَمَهُ اللهُ مِنَ ثِمارِ الْجَنَّهِ.[26]
«هر کس مؤمنی را اطعام نماید، خداوند از میوههای بهشتی او را اطعام نماید».
امام صادق علیهالسلام: مِنْ مُوجِباتِ الْجَنَّهِ اَلْمَغْفِرَهِ: إِطعامُ الطَّعامِ.»[27]
«از موجبات دخول در بهشت و مغفرت الهی، اطعام نمودن است».
16. مجاهدات در راه خدا:
رسول خدا(ص): الجِهادُ فِی سَبیلِ اللهِ بابٌ مِنْ اََبْوابِ الْجَنَّهِ.[28]
«جهاد در راه خدا، دری از درهای بهشت است».
رسول خدا(ص): الجَنَّهُ تَحْتَ ظِلاِ السُّیوفِ.[29]
«بهشت زیر سایة شمشیرهاست»
رسول خدا(ص): مَن خُتِمَ لهُ بِجِهادٍ فی سبیلِ اللهِ و لَوْ قَدْرَ فَواقِ النّاقِه دَخَلَ الْجَنَّهَ.[30]
«هرکس به اندازة زمان میان دو دوشیدن شتر، جهاد در راه خدا نصیبش شود وارد بهشت گردد».
17. علاقه و محبت به دانش و علم
رسول خدا(ص): مَنْ أَحَبَّ الْعِلْمَ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّه.[31]
«هر کس محبت به علم و دانش داشته باشد، بهشت بر او واجب است».
18. روزه:
رسول خدا(ص): إِنَّ فِی الْجَنَّهِ باباً یُدْعی «الرَّیّانَ» لایَدْخُلُ مِنْهُ إلاَّ الصّائِمونَ.[32]
«بهشت را دروازهای است به بنام «ریّان» (سیراب) که جز روزهداران از آن وارد نشوند».
19. نماز جمعه:
مَنْ صَلَّی الْجُمْعِه ... وَجَبتْ لَهُ الجَنَّه.[33]
«هر کس نماز جمعه را برپا دارد، بهشت بر او واجب است».
20. اجابت مؤذّن:
إِجابَهُ المْؤَذِّنِ رَحْمَهً وَ ثَوابُهُ الجَنَّه.[34]
«اجابت مؤذن رحمت است و پاداش آن بهشت میباشد».
21. نیکو سخن گفتن:
امام زینالعابدین علیهالسلام: القَوْلُ الْحَسَنِ یُثْرِی الْمالَ ... وَ یَدخُلُ الْجَنَّه.[35]
«نیکو سخن گفتن مال ر ا زیاد میکند، (و روزی را رشد میدهد، مرگ را به تأخیر میاندازد) و باعث دخول بهشت میشود».
22. صبر در شدائد و مصائب:
امام باقر علیهالسلام: اِنَّ اَلْجَنَّةُ مَحْفوفَةٌ بِالْمَكارِهِ وَالصَّبْرِ ، فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَكارِهِ فِى الدُّنْيا دَخَلَ الْجَنَّةَ.[36]
«همانا بهشت در احاطة ناملایمات و بردباری است؛ پس، هر که در دنیا بر ناملایمات صبر کند به بهشت رود».
23. حج و عمره:
حجُّ البَیْتِ و الْعُمْرَهِ ... یُوجِبانِ الجَنَّه.[37]
«حج و عمره، بهشت را موجب میشوند».
24. پنهان نمودن عمل خوب:
امام علی علیهالسلام: مِنْ کُنُوزِ الجَنَّهِ إِخفاءُ الْعَمَلِ.[38]
«از گنجهای بهشت، پنهان نمودن عمل (خوب) است».
25. حسن ظن به خداوند:
رسول خدا(ص): فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ بِاللهِ عَزَّوجلّ ثَمَنُ الْجَنَّه.[39]
«همانا خوشگمانی به خداوند بهاش بهشت است».
26. استفاده از دسترنج حلال:
رسول خدا(ص): مَنْ أَکَلَ مِنْ کَدِّ یَدِهِ حَلالاً فَتَحَ لهُ أَبوابُ الْجَنَّه.[40]
«هر که از دسترنج حلال خود استفاده کند، برای او درهای بهشت گشوده میشود».
27. مسجد ساختن:
رسول خدا(ص): مَنْ بَنی مَسْجِداً ... بَنَی اللهُ لَهُ بَیتاً فِی الْجَنَّهِ.[41]
«هر کس مسجدی را بنا کند، خداوند در بهشت خانهای برای او بنا کند».
28. دفاع از مظلوم:
رسول خدا(ص): مَنْ أَخَذَ لِلْمَظْلومِ مِنَ الظّالِمِ کانَ مَعِی فِی الْجَنَّهِ.[42]
«هر کس داد مظلومی را از ظالم بگیرد، در بهشت همراه من خواهد بود».
29. تسبیح حضرت فاطمه (سلامالله علیها):
امام صادق علیهاسلام مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیح فاطِمَه ... أَوْجَبَ اللهُ لَهُ الْجَنَّهَ.[43]
«هرکه تسبیح فاطمه سلاماللهعلیها را گوید، خداوند بهشت را برای او واجب گرداند».
30. روزة ماه رجب:
امام رضا علیهالسلام: مَنْ صامَ أَوَّلُ یَوْمٍ مِنْ رَجَب وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّه.[44]
«هر که روز اول ماه رجب را روزه بدارد، بهشت بر او واجب شود».
31. روزة ماه شعبان:
رسول خدا (ص): مَنْ صامَ ثَلاثَهُ أَیَّامٍ مِنْ شَعْبان وَجَبتْ لَهُ الْجَنَّه.[45]
32. پیامبر اکرم(ص) را در خواب دیدن:
رسول خدا(ص): مَنْ یَرانِی فِی مَنامِهِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهَ.[46]
«هر کس مرا در خواب بیند، بهشت بر او واجب شود».
33. زیارت ائمه اطهار علیهالسلام:
امام جواد علیهالسلام: ما لِمَنْ أَتی قَبْرُ الِّضا علیهالسلام؟ قال: الجَنَّه والله.[47]
«از امام جواد علیهالسلام سؤال شد: چیست برای کسی که قبر حضرت رضا علیهالسلام را زیارت کند؟ فرمود: به خدا قسم، بهشت است».
امام صادق علیهالسلام: مَن زارَ الحُسینُ بْنُ علِی علیهالسلام یَوْمَ عاشُورا وَجَبَتْ لَهُ الجَنَّه.[48]
«هر کس امام حسین علیهالسلام را روز عاشورا زیارت کند، بهشت بر او واجب شود».
34. زیارت حضرت معصومه سلامالله علیها:
امام جواد علیهالسلام: مَنْ زارَ عَمَّتِی بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّه.[49]
«هر کس عمة مرا در قم زیارت کند، پس بهشت برای او است».
35. مرثیهخوانی برای امام حسین علیهالسلام:
امام صادق علیهالسلام: مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ فَأَبْکی واحِداً فَلَهُ الْجَنَّه.[50]
«هر که برای حسین علیهالسلام مرثیه بخواند و یک نفر را گریان کند، پس بهشت برای او است».
36. محبت به ائمة اطهار علیهالسلام:
رسول خدا (ص): مَنْ ماتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمّدٍ فَأَنَا کَفِیلُهُ بِالْجَنَّه.[51]
«هر کس بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، من ضامن بهشت اویم».
رسول خدا (ص): مَنْ أَحَبَّنِی کانَ مَعِی فِی الْجَنَّهِ.[52]
«هر کس مرا دوست بدارد، همراه من در بهشت خواهد بود».
37. شناخت ائمة اطهار:
لایَدْخُلُ الْجَنَّهَ إِلا مَنْ عَرَّفَنا وَ عَرَفناهُ.[53]
«وارد بهشت نمیشود مگر کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم».
38. زیارت مسلمان:
رسول خدا (ص): اِنّ الله تعالی یقول: ما مِنْ مُسْلِمٍ زارَ مُسْلِماً فَلَیسَ ایّاهُ یَزورُ بَلْ اِیّایَ یَزورُ و ثَوابُهُ الجَنَّه.[54]
«خداوند بلندمرتبه میفرماید: هیچ مسلمانی نیست که مسلمانی را زیارت کند، مگر اینکه او را زیارت نکرده است بلکه مرا زیارت کرده و پاداشش بهشت است».
39. حفظ آبروی برادر مسلمان:
رسول خدا (ص): مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّه.[55]
«هر که آبروی برادر مسلمانش را حفظ کند، بهشت بر او واجب است».
40. پیروی از قرآن کریم:
رسول خدا (ص): ... مَنْ جَعَلَهُ أَمامَهُ قادَهُ إِلَی الْجَنَّهِ.[56]
«... هر که قرآن را پیروی کند، (قرآن) او را به سوی بهشت کشاند».
41. گریه بر بهشت:
رسول خدا (ص): مَنْ بَکی عَلَی الجَنَّهِ دَخَلَ الجَنَّهَ.[57]
«هر که بر بهشت گریه کند، داخل بهشت شود».
42. عیادت مریض:
رسول خدا (ص): مَنْ عادَ مَریضاً تَبَّوَأَتْ مِنَ الْجَنَّهِ مَنْزِلاً.[58]
«هر که مریضی را عیادت کند، منزلی در بهشت برای او آماده شود».
43. دروغ نگفتن؛
44. خلف وعده نکردن؛
45. خیانت نکردن؛
46. حفظ چشم از حرام؛
47. عفت داشتن؛
48. حفظ دست و زبان از گناه:
رسولالله (ص): «شش چیز را برای من به عهده گیرید، من هم برای شما بهشت را به عهده میگیرم: هرگاه سخن گفتید دروغ مگویید، هرگاه وعده دادید خلف وعده نکنید، هرگاه امینتان دانستید خیانت نورزید، چشمانتان را از حرام فروبندید، شهوت خویش را حفظ کنید و دست و زبان خود را نگه دارید».[59]
49. غضب نکردن؛
50. غیبت نکردن؛
51. حسد نورزیدن:
امام صادق علیهالسلام: مَنْ لَمْ یَغْضِبْ فَلَهُ الْجَنَّ، مَنْ لَمْ یَغْتِبْ فَلَهُ الْجَنَّه. مَنْ لَمْ یَحْسُدْ فَلَهُ الْجَنَّه.[60]
«هر که غضب نکند، پس بهشت برای او است؛ هر که غیبت نکند، پس بهشت برای او است؛ هر که حسادت نکد، پس بهشت برای او است».
52. یتیمی را کفایت نمودن:
رسول خدا(ص): یا علی! مَنْ کَفی یَتِیماً فِی نَفَقَتِهِ بِمالِهِ حَتّی یُسْتَغْنِی، وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّه.[61]
«یا علی! هر که یتیمی را با مال خود کفایت کند و او را بینیاز گرداند، بهشت بر او واجب شود».
امام صادق علیهالسلام: «وقتی یتیمی گریه کند عرش خداوند به لرزه درآید، پس خداوند تبارک و تعالی گوید: کیست آن کسی که این بندة مرا، که در سنین خردسالی پدر و مادرش را از دست داده است، به گریه انداخته است؟ به عزت و جلال و مقام رفیعم قسم، هیچ بندة مؤمنی نیست که او را آرامش دهد، مگر اینکه بهشت را برایش واجب گردانم».[62]
53. یکسال اذان گفتن:
رسول خدا (ص): مَن أَذَّنَ فِی مصْرٍ مِنْ أَمْصارِ الْمُسْلِمین سَنَهً وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهَ.[63]
«هر کس در شهری از شهرهای مسلمانان یک سال اذان گوید، بهشت بر او واجب شود»
54. دختر بزرگ کردن:
رسول خدا (ص): مَنْ عالّ اَبْنَتَیْنِ اَهْ ثَلاثاً کانَ مَعِی فِی الجَنَّهِ.[64]
«هر کس دو دختر یا سه دختر را بزرگ کند، همراه من در بهشت خواهد بود».
55. سرودن شعر در مورد اهل بیت علیهالسلام:
امام صادق علیهالسلام: مَنْ قالَ فِینا بیتُ شِعْرٍ، بَنَی اللهُ تَعالی لَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّهِ.[65]
«هر کس در مورد ما، بیت شعری سراید، خداوند خانهای برای او در بهشت بنا کند.»
56. احترام به پدر و مادر
امام باقر علیهالسلام: أربَعٌ مَن کنَّ بَنَی اللهُ له بیتاً فِی الجَنَّهِ: مَنْ آوَی الیَتیم، و رَحمَ الضَّعیف، و أشفَقَ علی والدَیهِ، و رَفقَ بِمَملُوکِه.[66]
«چهار چیز است که هر کس داشته باشد خداوند در بهشت برای او خانهای بسازد: هر کس یتیم را سرپناه دهد، به ناتوان رحم کند، با پدر و مادرش مهربان باشد و با غلامش مدارا کند».
حضرت مسیح علیهالسلام: لماسئل رحل: یا معلّمَ الخَیرِ! دلَّنِی علی عملٍ أنالُ به الجنَّه؟- اتَّقَ اللهَ فِی سرِّکَ و عَلانیَتِک، و بِرَّ والِدَیکَ.[67]
«مردی از حضرت مسیح علیهالسلام پرسید: ای آموزگار خوبی! مرتا به کاری راهنمایی کن که به سبب آن به بهشت دست یابم؛ در نهان و آشکارات از خدا بترس و به پدر و مادرت خوبی کن».
موارد دیگر عوامل و اسباب ورود به بهشت الهی:
در حدیث معراج خداوند متعال به رسول گرامی خود میفرماید:
1- «یا احمد! به عزت و جلالم سوگند، هر بندهای که چهار خصلت را در خود پدید آورد، او را وارد بهشت میسازد و آن چهار خصلت عبارتند از:
1. زبان و دل خود را از بیان آنچه که برای او لازم و مفید نیست حفظ نماید.
2. دل خود را از وسوسه نگاه داشته و اجازة ورود وسوسههای شیطانی را به قلب خویش ندهد.
3. متوجه باشد که من ناظر و مراقب بر همة اعمال و کارهای او میباشم.
4. گرسنگی را موجب چشمروشنی خود بداند».[68]
2- رسول خدا (ص): مَنْ ضَمِنَ لِی مَا بَیْنَ لِحْیَیهِ و ما بینَ رِجْلَیهِ ضَمِنْتُ لهُ الْجَنَّهَ.[69]
«هر کس به من تضمین دهد که زبان و شهوت خویش را حفظ کند، من بهشت را بای او ضمانت میکنم».
3- رسول خدا (ص): «من برای کسی که بحث و مجادله را رها کند هر چند حق با او باشد، و برای کسی که دروغ را هرچند به شوخی ترک گوید و برای کسی که خوشخو باشد، خانهای را در حومة بهشت و خانهای را در مرکز بهشت و خانهای را در بالای بهشت ضمانت میکنم».[70]
4- امام صادق علیهالسلام: «چه کسی چهار چیز را به من تضمین میدهد تا من چهار خانه در بهشت را برای او تضمین کنم؟ انفاق کن و از تنگدستی مترس، سلام ر در جهان رواج ده، بحث و جدال را واگذار هرچند حق با تو باشد و با مردم به انصاف رفتار کن».[71]
5- رسول خدا (ص): « (حفظِ) شش امر را برای من عهدهدار شوید من بهشت را برای شما عهدهدار میشوم: نماز، زکات، امانتداری، شهوت، شکم و زبان را».[72]
6- رسول خدا (ص): « هر کس به من تضمین پنج چیز را بدهد من بهشت را برای او ضمانت میکنم. عرض شد: ای رسول خدا! آن پنج چیز کدام است؟ خلوص و صفا با خدای عزّوجل، خلوص و و صفا با پیامبران او، خلوص و صفا با کتاب خدا، خلوص و صفا با دین خدا، خلوص و صفا با جامعه مسلمانان».[73]
7- رسول خدا (ص): «در پاسخ به سؤال از عملی که چیزی میاتن آن و بهشت مانع نشود، فرمود: خشمگین مشو، چیزی از مردم مخواه و برای مردم آن پسند که بر خودت میپسندی».[74]
8- رسول خدا (ص): «در پاسخ به پرسش مردی که گفت: چه کنم تا به بهشت روم؟ فرمود: مَشکی نو خریداری کن پس تا آن را فرسوده و پاره کنی و آن را پاره نخوهی کرد مگر اینکه، به عمل بهشت دست یافتهای».[75]
9- رسول خدا (ص): «آیا هر یک از شما دوست دارد به بهشت رود؟ عرض کردند: «آری، ای رسول خدا. فرمود: آرزو را کوتاه کنید، مرگ را در مقابل دیدگان خود قرار دهید و از خدا چنان که شاید شرم دارید».[76]
10- رسول خدا (ص): «در پاسخ به پرسش بادیهنشینی که چه کند تا به بهشت رود فرمود: سؤالی مختصر اما پراهمیت پرسیدی. بنده آزاد کن و برده رها نما. بادیهنشین پرسید این دو یکی نیست؟ فرمود: نه، عتق رقبه آن است که خودت به تنهایی بنده آزاد کنی و فک رقبه آن است که در بهای آزادی او کمک کنی به خویشاوند ستمگر مهربانی و نیکی کن، اگر چنین نکردی، پس گرسنهای را سیر کن و تشنهای را آب ده، به کار خوب فرمان ده و از کار زشت بازدار، اگر این هم نتوانستی زبانت را جز از خیر و خوبی فروبند».[77]
11- رسول خدا (ص) نیز به بادیهنشین فرمود: «گرسنه را سیر کن، تشنه را آب ده، به کار نیک فرمان ده و از کار زشت بازدار؛ اگر توان این را نداشتی زبانت را از جز خوبی نگهدار؛ زیرا با این کار بر شیطان چیره آیی».[78]
12- امام علی علیهالسلام: «هر کس شش خصلت در او جمع شود به بهشت درآید و از آتش برهد: کسی که خدا را بشناسد و فرمانش برد و شیطان را بشناسد و نافرمانیش کند، حق را بشناسد و پیرویش نماید و باطل را بشناسد و از آن بپرهیزد و دنیا را بشناسد و دورش افکند و آخرت را بشناسد و آن را بجوید».[79]
13- امام علی علیهالسلام: لایفوز بالجنه الا من حسنت سریرته و خلصت نیته.[80]
«به بهشت دست نیابد مگر کسی که باطنش نیکو و نیتش خالص باشد».
14- امام علی علیهالسلام إن الله سبحانه یدخل بصدق النیه و السریره الصالحه من یشاء من عباده الجنه.[81]
«خدای سبحان به سبب نیت درست و منش پاک (بندگانش) هر کس را خواهد به بهشت برد».
15- امام علی علیهالسلام: أَترتبع من أتی بواحده منهن دخل الجنه: من سقی هامه ظامئه، أو أشبع کبدا جائعه، أو کسا جلده عاریه، أو أعتق رقبه عانیه.[82]
«چهار کار است که هر کس یکی از آنها را انجام دهد وارد بهشت شود: هر کس حیوان تشنهای را آب دهد، یا شکم گرسنهای را سیر کند یا بدن برهنهای را بپوشاند، یا بردهای را آزاد کند».
16- رسول خدا (ص) به یزیدبن اسید فرمود: «این یزیدن اسید! آیا بهشت را دوست داری؟ پس، آنچه برای خودت دوست داری برای برادرت دوست بدار».[83]
17- «پیامبر اکرم (ص) درحالیکه سوار بر شتر خود بود و قصد رفتن به یکی از جنگها را داشت، بادیهنشینی آمد و رکاب شتر آن حضرت را گرفت و عرض کرد: ای رسول خدا! به من کاری بیاموز که با انجام دادن آن به بهشت روم؟ حضرت فرمود: هر کاری که دوست داری مردم در حقّت بکنند تا با آنها همان کن و هر کاری که دوست نداری نسبت به تو انجام دهند تو نیز با آنها چنان مکن. حالا راه را بر شتر باز کن».[84]
18- رسول خدا (ص): ... فاقصر من الأمل، و اجعل الموت نصب عینک، و استح من الله حق الحیاء.[85]
«(به ابوذر فرمود: آیا دوست داری به بهشت روی؟ ابوذر گوید عرض کردم: آری، پدر فدایت باد. فرمود:) پس، آرزو را کوتاه کن و مرگ را فراچشم خود دارو از خداوند چنان که شاید شرم دار».
19- امام باقر علیهالسلام: «ده چیز است که هر کس با آنها خدای عزوجل را دیدار کند به بهشت درآید: گواهی دادن به یگانگی خدا، گواهی دادن به رسالت حضرت محمد(س)، اقرار به آنچه خدا فرستاد است، برپا داشتن نماز، پرداختن زکات، روزة ماه رمضان، زیارت خانة خدا، دوستی با دوستان خدا و بیزاری از دشمنان خدا و دوری کردن از هر مستکننده».[86]
20- از امام صادق علیهالسلام روایت شده که هر کس برای ده نفر از برادران اموال خود در شب جمعه دعا کند، خداوند بهشت را بر او واجب میکند.[87]
21- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: در آسمان هفتم حضرت ابراهیم علیهالسلام را دیدم به من فرمود: ای احمد به امت خود بگو درختان بسیاری در بهشت کاشت کنند که تربت آن پاکیزه است و زمین بهشت واسع است.
گفتم چگونه باید درخت کاشت: گفت: با گفتن لاحول و لا قوه الا بالله گفتن.[88]
در روایتی معتبر نیز امام صادق علیهالسلام میفرمایند: پیامبر فرمودند: آن شب که به آسمان برده شدم داخل بهشت شدم، در آنجا فرشتگانی را د یدم که خشتی از طلا و خشتی از نقره بر هم میگذارند و گاه از کار دست میکشند. از آنان پرسیدم: چرا گاهی کار میکنید و گاهی از کار دست میکشید؟ گفتند: تا هزینه به ما برسد. پرسیدم هزینة شما چیست؟ گفتند: این سخن مؤمن در دنیا که: «سبحان الله و الحمدلله و لاالهالاالله و الله اکبر؛ پاک و منزه است خدا و تمام ستایشها از آن اوست و خدایی جز الله نیست و خدا بزرگتر از آن است که وصف شود».[89]
دعاهای بسیار و نمازهای مستحبی زیادی هم در روایات نام برده شده است که موجب ورود به بهشت الهی میشود که بخشی از آن را میتوانید در کتاب دیگر نگارنده، شنیدنیهای شب جمعه» پیدا نمایید.
جمعبندی:
از مجموع عواملی که ذکر گردید، میتوان محور «ایمان، اطاعت و تسلیم محض خداوند بودن، را عامل اساسی ورد به بهشت دانست.[90] چرا که ایمان و اطاعت از خداوند متعال، یعنی ایمان و اطاعت از رسول خدا(ص)، و اطاعت از رسول خدا نیز به معنای اجرای دستورات و اوامر ایشان میباشد. همانگونه که خداوند متعال در سورة آل عمران، آیة 31 میفرماید: قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ؛ «بگو اگر شما خداوند را دوست میدارید پس از من (پیامبر) پیروی کنید (که در اینصورت) خداوند شما را دوست خواهد داشت».
[1] سوره بقره، آیة 82 و نیز به آیة ت124 سورة نساء رجوع شود.
[2] سورة مریم، آیة 63.
[3] سورة مائده، آیة 85.
[4] سورة توبه، آیة 111.
[5] سورة نازعات، آیة 41-40.
[6] سورة واقعه، آیة 10.
[7] سورة توبه، آیة 22-20.
[8] سورة دهر، آیة 12.
[9] سورة احقاف، آیهی 14-13.
[10] سورة نساء، آیة 13.
[11] سورة صافات، آیة 43-39.
[12] سورة مائده، آیة 119.
[13] ر.ک: بحار، ج 75، ص 90، ح 75؛ میزان الحکمه، ج 1، ص 426، ح 2544.
[14] ر.ک: علل الشرایع، ج 1، ص 190؛ اقبال الاعمال، ج 2، ص 41؛ و از منابع اهل سنت ر. ک: صحیح بخاری، ج 4، ص 34؛ مسند احمد، ج 1، ص 3؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 74.
[15] ر.ک: المجموع النووی، ج 19، ص 266.
[16] ر.ک: بحار، ج 68: ص 185، ذ ح 46؛ میزان الحکمه، ج 3، ص 2124.
[17] ر.ک: تحف العقول، ص 199؛ بحار، ج 1، ص 175، ح 41؛ نهجالسعاده، ج 7، ص 11؛ مستدرک سفینه البحار، ج 9، ص 65.
[18] ر.ک: نهجالبلاغه، حکمت 31؛ الخصال، ص 231، ح 74؛ تحف العقول، ص 165؛ روض الواعظین، ص 43؛ این روایت از امام سجاد علیهالسلام نیز نقل شده است: ر.ک: الکافی، ج 2، ص 131، ح 15؛ فقه الرضا علیهالسلام، ص 370.
[19] ر.ک: کفایه الأثر، ص 119؛ ذکر اخبار إصبهان، حافظ اصبهانی متوفای 430، ج 1، ص 158؛ کنز العمال، ج 1، ص 50، ح 144؛ بحار، ج 36، ص 326؛ مدینه المعاجز، ج 2، ص 393، ح 619.
[20] ر.ک: عواملی اللئالی، ج 1، ص 293، ح 177؛ بحار، ج 74، ص 165، ح 2؛ درر الاخبار، ص 532.
[21] ر.ک: الکافی، ج 2، ص 79، ح 5؛ وسائل الشیعه، ج 12، ص 150، ح 15911.
[22] ر.ک: الکافی، ج 2، ص 300، ح 2؛ مکارم الاخلاق، ص 436؛ منیه المرید، ص 316.
[23] ر.ک: تحف العقول، ص 281؛ مکارم الاخلاق، ص 447؛ بحار، ج 75، ص 139، ح 29؛ «این روایت از رسول خدا(ص) به صورت «...إلی الخیرات» نیز نقل شده است: ر.ک: الکامل، ج 3. ص 358؛ تاریخ بغداد، ج 6، ص 298؛ الموضوعات ابن الجوزی، ج 3، ص 180؛ کنزالعمال ، ج 15، ص 864، ج 43440؛ الجامعالصغیر، ج 2، ص 570، ص 8442».
[24] ر.ک: من لایحضره الفیقه، ج 1، ص 125، ح 296؛ ثواب الاعمالت، ص 20؛ الذکری، ص 19.
[25] ر.ک: مشکلاه الانوار، ص 405؛ الکامل، ج 4، ص 321؛ الجامع الصغیر، ج 1، ص 563.
[26] ر.ک: المحاسن، ج 2، ص 393، ح 42؛ المؤمن حسین بن سعید اهوازی، ص 63؛ المقنع ، ص 299؛ قرب الاسناد، ص 120؛ الدعوات، ص 230؛ ح 639.
[27] ر.ک: المحاسن، ج 2، ص 389، ح 17، وسائل الشیعه، ج 24، ص 326، ح 302؛ بحار، ج 71، ص 361، ح 11؛ مستدرک سفینه البحار، ج ، ص 534؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 1730.
[28] ر.ک: دعائم لاسلام، ج 1، ص 343؛ بحار، ج 97، ص 50، ح 24؛ مستدرک الوسایل، ج 11، ص 16، ح 12304 (از امام علی علیهالسلام) و الدرّالمنثور، ج 1، ص 245 از رسول خدا(ص).
[29] ر.ک: صحیح بخاری، ج 3، ص 208؛ صحیح مسلم، ج 5، ص 143؛ مسند احمد، ج 4، ص 396.
[30] ر.ک: مستدرک الوسائل، ج 2، ص 122، ح 1604؛ میزان الحکمه، ج 1، ص 800، ح 2562.
[31] ر.ک: بحار، ج 1، ص 178، ح 60.
[32] ر.ک. معانی الاخبار، ص 409، ح 90؛ المقنعه، ص 304؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 404، ح 13703؛ و از منابع اهل سنت ر.ک: صحیح بخاری، ج 2، ص 226؛ مسند احمد، ج 5، ص 335؛ صحیح ابن حبان، ج 8، ص 208؛ سند ابی یعلی، ج 13، ص 525، ح 7529.
[33] ر.ک: تفسیر قرآن کریم، مرکز حوزة علمیة قم، سورة حمد و بقره، ص 381.
[34] ر.ک: بحار، ج 81، ص 154؛ مستدرک الوسایل، ج 4، ص 56.
[35] ر.ک: أمالی شیخ صدوق، ص 49، ص 49، ح 1؛ الخصال، ص 317، ح 100؛ وسائل الشیعه، ج 12، ص 186، ح 38، 16؛ بحار، ج 68، ص 310، ح 1؛ میزان الحکمه، ج 3، ص 2743.
[36] ر.ک: الکافی، ج 2، ص 89، ح 7؛ مسکّن الفؤاد، ص 51؛ تحف العقول، ص 390؛ وسائل الشیعه، ج 15، ص 309، ح 20600؛ بحار، ج 68، ص 72، تفسیر نوالثقلین، ج 4، ص 206، ح 58.
[37] ر.ک: الانتصارت، ص 235؛ الشرح الکبیر، ج 3، ص 222؛ المغنی، ج 3، ص 215.
[38] ر.ک: التمحیص الاسکافی، ص 66، ح 153؛ تحف العقول، ص 200؛ بحار، ج 68، ص 95.
[39] ر.ک: أمالی شیخ طوسی، ص 380، ح 814؛ وسائل الشیعه، ج 2، ص 448، ح 2615.
[40] ر.ک: بحار، ج 100، ص 10، ح 41؛ جامع الاخبار، ص 390، ح 1086.
[41] ر.ک: جامع المقاصد، ج 2، ص 141؛ مجمع الزوائد، ج 2، ص 7.
[42] ر.ک: کنزالفوائد، ص 56؛ بحار، ج 72، ص 359، ح 74؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 178.
[43] ر.ک: فلاح السائل، ص 165؛ بحار، ج 82، ص 332، ح 13.
[44] ر.ک: عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج 2، ص 261، ح 40؛ اقبال الاعمال، ج 3، ص 191.
[45] ر.ک: مصباح المتهجد، ص 825؛ اقبال الاعمال، ج 3، ص 191؛ روضه الواعظین، ص 403.
[46] ر.ک: تفسیر قرآن کریم، مرکز حوزة علمیه قم، سورة حمد بقره، ص 381.
[47] ر.ک: المزار شیخ مفید، ص 196آ؛ کامل الزیارات، ص 509، ح 793؛ المزار مشهدی، ص 41، ح 22.
[48] ر.ک: کامل الزیارات، ص 324؛ ح 550؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص 51، ح 121؛ مصباح المتهجد، ص 772؛ المزارالمشهدی، ص 352، ح 4؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 476، ح 19637
[49] ر.ک: کامل الزیارات، ص 536، ح 827؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 576، ح 19851.
[50] ر.ک: أمالی الصدوق، ص 205؛ کامل الزیارات، ص 208؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 595.
[51] ر.ک: فضائل الشیعه، ص 4؛ مئه منقبه، ص 66؛ المناقب خوارزمی، ص 73.
[52] ر.ک: سبل الهدی والرشاد، ج 11، ص 430؛ إعانه الطالبین، ج 3، ص 415.
[53] ر.ک: بصائر الدرجات، ص 517، ح 6؛ الکافی، ج 1، ص 184، ح 9؛ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 19.
[54] ر.ک: المؤمن، ص 59؛ الکافی، ج 2، ص 176، ح 3؛ الإختصاص، ص 26.
[55] ر.ک: ثواب الاعمال، ص 145؛ أمالی الطوسی، ص 233، ح 414؛ النوادر راوندی، ص 101.
[56] ر.ک: النوادر راوندی، ص 144، ص 144؛ بحار، ج 74، ص 134، ح 46؛ شجره طوبی، ج 2، ص 442.
[57] ر.ک: النوادر راوندی، ص 107؛ بحار، ج 90، ص 333، ح 23.
[58] ر.ک: الکافی، ج 2، ص 175، ح 15؛ الشرح ا لکبیر، ج 2، ص 303؛ نیل الاوطار، ج 4، ص 47.
[59] ر.ک: امالی، ص 190؛ خصال، ج 1، ص 321؛ بحار، ج 74، ص 115.
[60] ر.ک: بحار، ج 70، ص 265، ح 15؛ مستدرک الوسائل، ج 12، ص 9، ح 13368.
[61] ر.ک: السرائر، ج ، ص 621؛ مکارم الاخلاق، ص 444؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 338، ح 21704.
[62] ر.ک: الذکری، ص 72؛ منتهی المطلب، ج 1، ص 466؛ مجمع الفائده، ج 2، ص 495.
[63] ر.ک: المعتبر، ج 2، ص 122؛ تذکره الفقهاء، ج 1، ص 104؛ نهایه الاحکام، ج 1، ص 410.
[64] ر.ک: صحیح ابن حبّان، ج 2، ص 192؛ المعجن الکبیر، ج 22، ص 385.
[65] ر.ک: عیون اخبار الرضا علیهالسلام، ج 2، ص 15، ح 1، وسائل الشیعه، ج 14، ص 597، ح 19891.
[66] ر.ک: ثواب الاعمال، ص 161؛ بحار، ج 74، ص 51.
[67] ر.ک: میزان الحکمه، ج 2، ص 801، ح 2561؛ حکمتهای حضرت مسیح علیهالسلام، ص 80.
[68] ر.ک: ارشاد القلوب، ج 1، ص 190؛ بحار، ج 72، ص 20؛ معراج پیامبر(ص)، ص 377.
[69] ر.ک: وسائل الشیعه، ج 15، ص 251، ح 20422؛ صحیح بخ اری، ج 7، ص 184.
[70] ر.ک: الخصال، ص 144، ح 170؛ منیه المرید، ص 170؛ سن نسایی، ج 6، ص 21.
[71] ر.ک: الکافی، ج 2، ص 144، ح 2؛ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 62، ح 1171؛ الخصال، ص 223.
[72] ر.ک: المعجم الاوسط، ج 5، ص 154؛ کنزالعمال، ج 115، ص 893، ح 43530.
[73] ر.ک: الخصال، ص 294، ح 60؛ مشکاه الانوار، ص 533؛ مستدرک الوسائل، ج 12، ص 387.
[74] ر.ک: أمالی شیخ طوسی، ص 508، ح 1110؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 796، ح 2546.
[75] ر.ک: أمالی شیخ طوسی، ص 310، ح 627؛ مجمع الزوائد، ج 3، ص 132.
[76] ر.ک: تنبیه الخواطر، ج 1، ص 272؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 800، ح 2558.
[77] ر.ک: تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 365؛ کنزالعمال، ح 16429؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 798.
[78] ر.ک: تنبیه الخواطر، ج 1، ص 105؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 798.
[79] ر.ک. میزان الحکمه، ج 2، ص 800؛ ح 2560.
[80] ر.ک: غرر الحکم، ح 10868.
[81] ر.ک: نهجالبلاغه، حکمت 42.
[82] ر.ک: المحاسن، ج 1، ص 294، ح 456؛ بحار، ج 71، ص 360، ح 1.
[83] ر.ک: کنزالعمال، ح 43147؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 798، ح 2552.
[84] ر.ک: الزهد حسینبن سعید، ص 21، ح 45؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 798، ح 2550.
[85] ر.ک: امالی شیخ طوسی، ص 534، ح 1162؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 798؛ ح 2549.
[86] ر.ک: الخصال، ص 432، ح 15؛ وسائل الشیعه، ج 1، ص 29، ح 39.
[87] ر.ک: مستدرک الوسائل، ج 6، ص 113، ح 9؛ شجرة طوبی، ج 1، ص 116.
[88] ر.ک: بحار، ج 8، ص 149؛ ترجمه المیزان، ج 13، ص 34.
[89] ر.ک: بحار، ج 93، ص 169؛ درر الاخبار، ص 98؛ ترجمه المیزان، ج 13، ص 36.
[90] همانگونه که رسول خدا (ص) فرمودند: لن یدخل الجنه إلا نفس مسلمه؛ وارد بهشت نشود مگر نفسی که در برابر خدا تسلیم باشد».
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: احکام و دین ، ،
برچسبها: